سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات تازه کتابدار

تابش خورشید

صدایم کرد و گفت که برای جستجو در گوگل مشکل دارد. تنها مشکلش ندانستن زبان بود. به سنش نمی خورد که درس زبان خوانده باشد. وقتی پرسیدم که دنبال چه می گردد، کلمه ای را گفت که متوجه نشدم. بعد از چند بار تکرار و پرس و جوی بیشتر فهمیدم که دنبال برنامه های یکی از شبکه های ماهواره ای مخصوص کودکان می گردد که تعطیل شده است.(بنده به عنوان یک کتابدار فقط کتاب های توقیفی، چاپ زیرزمینی و غیرمجاز را می شناسم با شبکه های ماهواره ای اصلا آشنایی ندارم.) گفتمش که اینترنت کتابخانه برای کارهای علمی و تحقیقی است. برایش جستجو کردم. وقتی به صفحه دوست داشتنی فیلترینگ رسیدیم احساس کردم بار بزرگی از روی دوشم برداشته شد! تنهایش گذاشتم. بعد از چند دقیقه بلند شد، تشکری کرد و رفت. هنوز کتاب های برگشتی اش روی پیشخوان بود: کتاب های آموزش روخوانی قرآن و یکی از تفسیرهای قرآن به زبان ساده برای نوجوانان. ته دلم خبر می داد که به حق همین قرآنی که می خواند این شبکه ها تأثیری رویش نخواهند داشت.

 ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 صورتش شکسته بود. چشم هایش مرا یاد پدربزرگم می انداخت. آرامش عجیبی داشت. در مقابل موهای سفیدش خجالت می کشیدم اما مجبور بودم متذکر شوم کتابش تاخیر دارد... گفت نمی شنود. دوباره گفتم اما باز... محترمانه از من خواست تا به بیرون برویم و بلندتر حرفم را بگویم. وقتی گفتم که سعی کند کتاب هایش را سر موقع بیاورد گفت:« ببخشید دیر شد. عمل چشم داشتم و طول کشید تا کتاب را خواندم.» و در آخر خواست جلد بعدی کتاب را برایش بیاورم. کتابی را که امانت برده بود دوباره در دست گرفتم:  تفسیر مجمع البیان جلد دوازدهم.

رفتنش را نگاه کردم با قد خمیده اش آرام از کنار باغچه خشک کتابخانه می گذشت. کتاب را در دست های لرزانش محکم گرفته بود. تصمیم گرفتم حتما یک دوره کامل تفسیر قرآن بخوانم.

.............. 

خیلی سر و صدا می کردند. رفتم کنارشان و گفتم بچه ها چه خبره؟ دنبال چه کتابی می گردید؟ یکی گفت: خانم دنبال کتاب درباره اماما می گردیم. گفتم: خوب شما از اول بگید من بهتون میگم کجا هست...  لحظه ای تیپ روشنفکری گرفتم و گفتم بچه ها کتاب های داستان دیگه هم هست برای سنتون... خیلی سریع جواب شنیدم نه خانم کتاب درباره اماما می خوایم. وقتی یکی از کتاب های خوب را نشانشان دادم دوباره دعوا و بحثشان شد که کی کتاب را امانت ببرد.

!!!!!!!!!!!!!! 

این پست وبلاگ تازه کتابدار باشد برای آنها که خیال می کنند با پوشاندن آینه می توانند جلوی تابش خورشید را بگیرند.